غزال چشم. [ غ َ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) آنکه چشم وی به چشم غزال ماند : غزال چشم نگاری که بر شکار دلم شده ست چیره تر از شیر بر شکار غزال.سوزنی.صاعقه هیبتی ، گورسرینی ، غزال چشمی. ( سندبادنامه ص 251 در وصف اسب ). از این کشیده قدی ، گشاده خدی ، لاغرمیانی ، فربه سرینی ، غزال چشمی. ( سندبادنامه ص 237 ).