غزال چشم

لغت نامه دهخدا

غزال چشم. [ غ َ چ َ / چ ِ ] ( ص مرکب ) آنکه چشم وی به چشم غزال ماند :
غزال چشم نگاری که بر شکار دلم
شده ست چیره تر از شیر بر شکار غزال.سوزنی.صاعقه هیبتی ، گورسرینی ، غزال چشمی. ( سندبادنامه ص 251 در وصف اسب ). از این کشیده قدی ، گشاده خدی ، لاغرمیانی ، فربه سرینی ، غزال چشمی. ( سندبادنامه ص 237 ).

فرهنگ عمید

ویژگی آن که چشمان زیبا مانند چشم غزال دارد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه چشم وی بچشم غزال ماند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم