قاسمی

لغت نامه دهخدا

قاسمی. [ س ِ ] ( ص نسبی ) نسبت است به قاسم.
قاسمی. [ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند در 61هزارگزی شمال شوسف و 31هزارگزی شمال میقان واقع است. سرزمین آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. 96 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
قاسمی. [ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه شهرستان نیشابور. در 12هزارگزی خاور نیشابور و در جلگه واقع و هوای آن معتدل است. 104 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
قاسمی.[ س ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کیذقان بخش ششتمد شهرستان سبزوار. در 12هزارگزی جنوب خاوری ششتمد و سر راه مالرو عمومی ششتمد واقع است. کوهستانی است و هوائی معتدل و 444 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات ، میوه جات و شغل اهالی زراعت و کرباس بافی است. راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
قاسمی. [ س ِ ]( اِخ ) یوسف ، مکنی به ابوالحجاج. از دانشمندان است ، و از اوست «شرح ابوالحجاج یوسف القاسمی » بر ارجوزه سیوطی به نام «التثبیت فی لیلة المبیت » که به سال 1314 هَ. ق. در فاس در 255 صفحه به چاپ رسیده است. ( معجم المطبوعات ج 1 ستون 300 و 301 و ج 2 ستون 1483 ).

فرهنگ فارسی

نسبت است به قاسم

دانشنامه عمومی

قاسمی (نهبندان). قاسمی یک روستا در ایران است که در بخش مرکزی شهرستان نهبندان در استان خراسان جنوبی واقع شده است. قاسمی ۶۰ نفر جمعیت دارد.
این روستا در دهستان میغان قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۶۰ نفر ( ۱۵ خانوار ) بوده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم