لغت نامه دهخدا
خاک را جای عروسی است که دردانه در اوست
نونوش عقد عروسانه به بر بربندیم.خاقانی.دگر روز چون آفتاب بلند
عروسانه سر برکشید از پرند.نظامی.عروسانه برشد بر آن جلوه گاه
پرندی سیه بسته بر گرد ماه.نظامی.بعمدا زیوری بربستش آن ماه
عروسانه فرستادش برِ شاه.نظامی.