شانه گیر

لغت نامه دهخدا

شانه گیر. [ ن َ / ن ِ ] ( نف مرکب ) گیرنده شانه. || بمعنی شانه پیچ باشد. ( بهار عجم ) :
زلفی که سر ز صحبت خورشید میکشد
از پنجه رقیب چرا شانه گیر نیست.میریحیی شیرازی ( از بهار عجم ).ز سودای دلم او را زیان نیست
ندانم از چه زلفش شانه گیراست.سلیم ( از بهار عجم ).زلف شام غمم از بس بود آشفته سلیم
شانه گیرست ز آمیزش اوکاکل صبح.سلیم ( از بهار عجم ).رجوع به شانه پیچ شود.

فرهنگ فارسی

گیرنده شانه یا بمعنی شانه پیچ باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال کارت فال کارت فال نخود فال نخود فال شمع فال شمع