فرادیس. [ ف َ ] ( ع اِ ) ج ِ فردوس. ( آنندراج )( اقرب الموارد ). اصل آن رومی است و معرب شده است. ( اقرب الموارد ) ( معجم البلدان ). رجوع به فردوس شود. فرادیس. [ ف َ ]( اِخ ) جایی در دمشق، و فعلاً محله ای است که یکی از دروازه های دمشق بدان منسوب است. ( از معجم البلدان ). فرادیس. [ ف َ] ( اِخ ) جایی در حلب از اعمال قنسرین، و متنبی در اشعار خود بدان اشارت کرده است. ( از معجم البلدان ).
فرهنگ عمید
= فردوس
فرهنگ فارسی
۱ - باغ بوستان جمع: فرادیس ۲ - بهشت. جایی در حلب از اعمال قنسرین و متنبی در اشعار خود بدان اشارت کرده است.