غیداقی

لغت نامه دهخدا

غیداقی. [ غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به غیداق ( اِخ ). رجوع به غیداق شود. || نوعی از تیر بغایت سخت که سنگ را میشکند و از غیداق آرند. ( از برهان قاطع ) ( از غیاث اللغات ) ( از آنندراج ) :
به یک گشاد ز شست تو تیر غیداقی
شود چو پاسخ کهسار باز تا غیداق.خاقانی.رجوع به غیداق ( اِخ ) شود.
- تیر غیداقی ؛ تیری بغایت سخت که سنگ را میشکند. ( ناظم الاطباء ). رجوع به غیداقی در سطرهای بالا شود.

فرهنگ عمید

۱. تهیه شده در غیداق: به یک گشاد ز شست تو تیر غیداقی / شود چو پاسخ کهسار باز تا غیداق (خاقانی: ۲۳۵ ).
۲. اهل غیداق.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال عشقی فال عشقی