غرباء

لغت نامه دهخدا

غرباء. [ غ ُ رَ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ غریب. ( منتهی الارب ) ( دهار ). غریبان. مسافران. بیگانگان. ( منتهی الارب ). دورماندگان. مردمان غریب و بیگانه و مسافر. || مردمان فقیر و پریشان و درویش. ( ناظم الاطباء ): قوم غرباء؛ اباعد. ( اقرب الموارد ). رجوع به غریب شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال عشق فال عشق فال ابجد فال ابجد