عشوه گر

لغت نامه دهخدا

عشوه گر. [ ع ِش ْوَ / وِ گ َ ] ( ص مرکب ) آنکه عشوه بکار برد. عشوه کار. عشوه ساز. ( فرهنگ فارسی معین ). شوخ چشم و دلفریب و دارای ناز و کرشمه. ( ناظم الاطباء ). زراق :
بالابلند عشوه گر نقش باز من
کوتاه کرد قصه زهد دراز من.حافظ.

فرهنگ عمید

دارای ناز و کرشمه، عشوه پرداز، عشوه زن، عشوه ساز.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که عشوه به کار برد عشوه کار عشوه ساز .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم