عدوبند

لغت نامه دهخدا

عدوبند. [ ع َ ب َ ] ( نف مرکب ) که عدو را بندد. که عدو را بند کند. که دشمن را به بند آرد. تسخیر و منقاد کننده دشمن. ( از آنندراج ) :
درشت و تنومند و زورآزمای
به تنها عدوبند و لشکرگشای.نظامی.- کمند عدوبند ؛ کمند که بدان دشمن بندند :
کمند عدوبند را شهریار
درانداخت چون چنبر روزگار.نظامی.

فرهنگ عمید

دشمن بند، اسیرکنندۀ دشمنان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال اعداد فال اعداد فال پی ام سی فال پی ام سی فال ارمنی فال ارمنی