عبادت کردن

لغت نامه دهخدا

عبادت کردن. [ ع ِ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پرستش کردن : یکی از معبدان شام سالها در بیشه عبادت کردی. ( گلستان ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) پرستش کردن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم