طاو

لغت نامه دهخدا

طاو. [ وِن ] ( ع ص ) طَو. گرسنه. ( منتهی الارب ) ( دهار ). || گرسنه دارنده خود را. طاویة مثله فیهما. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پیچنده. ( دهار ).

فرهنگ فارسی

گرسنه یا گرسنه دارنده خود را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال امروز فال امروز فال پی ام سی فال پی ام سی