ضدی

لغت نامه دهخدا

ضدی. [ ض َ دا ] ( ع مص ) خشم گرفتن. ( منتهی الارب ).
ضدی. [ ض َ دا ] ( ع اِ ) خشم ، یقال : انه لذوضدی ؛ یعنی صاحب غضب است. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

ضدیت مخالفت مغایرت : ضوئ و ظلمت ضد اند چون ضدی وجود و عدم .
خشم

دانشنامه عمومی

ضدّی جماعت و شهرکی در کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ ورزاب ناحیه های تابع جمهوری قرار دارد. جمعیت این جماعت ۵۳۷۳ است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اوراکل فال اوراکل فال قهوه فال قهوه فال آرزو فال آرزو فال پی ام سی فال پی ام سی