شکم گنده

لغت نامه دهخدا

شکم گنده. [ ش ِ ک َ گ ُ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) کلان شکم. ( ناظم الاطباء ). که شکم بزرگ دارد. بزرگ شکم. بطین. دارای شکمی بزرگ. کلان شکم. شکم آور. منفوخ. در تداول عوام ، آنکه شکمی بزرگ و پیش آمده دارد. ( یادداشت مؤلف ). || پرخور. آنکه بسیار خورد. بسیارخوار. پرخوار. ( یادداشت مؤلف ). و رجوع به مترادفات کلمه شود.

فرهنگ عمید

۱. کلان شکم، ویژگی آن که شکمش بزرگ و برآمده باشد.
۲. [مجاز] پرخور.

فرهنگ فارسی

( صفت ) آن که شکمش بزرگ و بر آمده باشد بطین .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم