شاه پرست

لغت نامه دهخدا

شاه پرست. [ پ َ رَ ] ( نف مرکب ) پرستنده شاه. که شاه پرستد. شاهدوست :
من از این شغل درکشیدم دست
نیستم شاه بلکه شاه پرست.نظامی.

فرهنگ فارسی

پرستتد. شاه که شاه پرستد ٠ شاهدوست ٠
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم