شاه نیمروز

لغت نامه دهخدا

شاه نیمروز. [ هَِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سلطان نیمه روز و آن کنایه از آفتاب است. ( از برهان قاطع ) ( از آنندراج ).
شاه نیمروز. [ هَِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام حاکم سیستان ، زیرا سیستان را نیمروز نیز خوانند. ( ازبرهان ) ( ازآنندراج ).

فرهنگ فارسی

نام حاکم سیستان زیرا سیستان را نیمروز نیز خوانند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم