سرخود
سرخود. [ س َ خوَدْ / خُدْ ] ( ص مرکب ) خودسر و خودمختار و مستقل. ( آنندراج ). که ناصحی ندارد یا سخن بزرگتران خویش گوش ندارد. فسارگسسته. رها. آزاد. که به خود گذاشته باشند او را. آنکه شور نکند. آنکه به گفتار بزرگتران کار نکند. مستبد. خودرای. مهمل. خودکامه. ( یادداشت مؤلف ).
۱. خودسر، خودرٲی.
۲. آزاد و رها.
* سرخود کار کردن: [مجاز] به میل خود و از پیش خود و بدون دستور کار کردن.
۱ - ( صفت ) خود سر خود مختار . ۲ - از پیش خود بدون نظر دیگران : سر خود این کار را کرد .