زبان گندمین

لغت نامه دهخدا

زبان گندمین. [ زَ ن ِ گ َ دُ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از زبان هموار و ملایم و نرم و چرب. ( آنندراج ). زبان ملایم گو. ( غیاث اللغات : زبان گندمی ) :
با زبان گندمین روزی طلب کردن خطاست
طوطی شیرین سخن را شکرگفتار هست.صائب.از زبان گندمین افتاد در کارم گره
خوشه بی حاصل مادانه دیگر نداشت.صائب.

فرهنگ فارسی

کنایه از زبان هموار و ملایم و نرم و چرب
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم