روی اندود

لغت نامه دهخدا

روی اندود. [ اَ ] ( ن مف مرکب ) اندوده به روی. رنگ کرده به روی. ( ناظم الاطباء ). مخفف روی اندوده.

فرهنگ فارسی

اندوه به روی . رنگ کرده به روی

فرهنگستان زبان و ادب

{galvanized} [خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] ویژگی فلزی، معمولاً آهن، که با غوطه وری در حمام مذاب، با فلز روی پوشش داده شده باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت