روز گرد. [ گ َ ] ( اِ مرکب ) آفتاب. ( ناظم الاطباء ) ( از مجموعه مترادفات ) ( از فرهنگ شعوری ). یکی از نامهای آفتاب است. ( از برهان قاطع ) ( ازانجمن آرا ) ( از آنندراج ) : نه بی رای او گردد این روزگرد نه بی امر او باشد این خواب و خورد.فردوسی.بروز محنتم یاری نکردی چرا چون روزگرد از من بگردی.نزاری قهستانی ( از فرهنگ شعوری ).