رثا.[ رِ ] ( ع مص ) مصدر بمعانی رَثْی. ( منتهی الارب ). گریستن بر مرده. ( از ناظم الاطباء ). گریه کردن بمرده. گریه کردن بمرده با نام بردن نیکوییهای او. ( از اقرب الموارد ). برای مرده زبان گرفتن. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || ستایش مرده در شعر. ( از ناظم الاطباء ). مرده را بصفات نیک او ستودن. مرثیت. مرده ستایی.( یادداشت مرحوم دهخدا ). || رحم کردن و مهربانی نمودن بر کسی. ( ناظم الاطباء ). رثایة. مرثاة. مرثیه. ( اقرب الموارد ). و رجوع به مصادر مذکور شود.
فرهنگ عمید
۱. شعر گفتن دربارۀ مرگ کسی با اظهار دلسوزی. ۲. [قدیمی] گریستن بر مرده و برشمردن نیکویی های او.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) گریه کردن بر مرده و ذکر نیکیهای او . ۲ - شعر گقتن در باب مرده و اظهار تاسف مویه گری . مصدر بمعنای رثی گریستن بر مرده یا ستایش مرده در شعر یا رحم کردن و مهربانی نمودن بر کسی .