راندگان

لغت نامه دهخدا

راندگان. [ دَ / دِ ] ( اِ ) جمع رانده : و گفت ای ملعون میخواهی ایمان آوری و تو از جمله راندگانی. ( قصص الانبیاء ص 108 ). رجوع به رانده شود.

فرهنگ فارسی

جمع رانده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال شمع فال شمع فال راز فال راز فال لنورماند فال لنورماند