لغت یاب
|
دیکشنریها
دیکشنری تخصصی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگ فارسی
فرهنگ اسم ها
فرهنگستان زبان و ادب
دانشنامه عمومی
دانشنامه آزاد فارسی
دانشنامه اسلامی
ویکی واژه
نصب
دست افشانی
لغت نامه دهخدا
دست افشانی. [ دَ اَ ] ( حامص مرکب ) رقاصی. رقص کردن. || ترک چیزی دادن.
فرهنگ عمید
رقص و نشاط کردن و دست افشاندن.
فرهنگ فارسی
رقاصی رقص کردن یا ترک چیزی دادن
گزارش محتوای نامناسب
بیا فالت رو بگیرم!!!
بزن بریم
فال تماس
فال کارت
فال اوراکل
فال احساس