دامر

لغت نامه دهخدا

دامر. [ م ِ ] ( اِ ) ماده ای است صمغی زردرنگ و سخت و غیرحاجب ماوراء چون شیشه و آن رسوب و کنجاره تقطیر تره بانتین است و آنرا برای تلطیف زه کمان بکار برند.
دامر. [ م َ ] ( اِخ ) از بلاد مابین شمال و مشرق هند بر حسب آنچه در سنگهت آمده است. ( ماللهند بیرونی 157 ).

فرهنگ فارسی

از بلاد ما بین شمال و مشرق هند بر حسب آنچه در سنگهت آمده است
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال لنورماند فال لنورماند فال تاروت فال تاروت فال تخمین زمان فال تخمین زمان