خلوت گزین

لغت نامه دهخدا

خلوت گزین. [ خ َل ْ وَ گ ُ ] ( نف مرکب ) خلوت نشین. منزوی. آنکه خلوت اختیار کند. ( یادداشت بخط مؤلف ). گوشه نشین. مجرد. ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

= خلوت نشین
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال پی ام سی فال پی ام سی فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال تاروت فال تاروت