خشک نان

لغت نامه دهخدا

خشک نان. [ خ ُ ] ( ص مرکب ) نان خشک. نان ته مانده سفره ها که در مطبخ جمع آرند و تر یا خشک آن را بگدایان دهند. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
همی دربدر خشک نان باز جست
مر او را همان پیشه بود از نخست.ابوشکوربلخی.یا حبذا الکعک بلحم مثرود
و خشکنان مع سویق مقنود.راجز.

فرهنگ معین

( ~. ) (اِمر. ) ۱ - نانی که با آرد و روغن و شکر پزند. ۲ - نانی که بدون خورش بخورند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم