صاحب افسر

لغت نامه دهخدا

صاحب افسر. [ ح ِ اَ س َ ] ( ص مرکب ) تاجدار :
قامت صاحب افسران حلقه افسری شده
برده سجود افسرش با همه صاحب افسری.خاقانی.

فرهنگ عمید

صاحب تاج، دارای افسر، تاجدار.
* صاحب افسر گردون: [قدیمی، مجاز] حضرت عیسی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) دارنده تاج تاجدار . یا صاحب افسر گردون . عیسی ع .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم