جادوی

لغت نامه دهخدا

جادوی. ( ص ، اِ ) رجوع به جادو شود.

فرهنگ عمید

۱. سِحر.
۲. ساحری، جادوگری.
* جادوی کردن: (مصدر لازم ) [قدیمی] سِحر کردن، جادو کردن.

فرهنگ فارسی

سحر، جادوگری، افسونگر، جادوکردن، جادویی
جادویی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم