طاع

لغت نامه دهخدا

طاع. ( ع ص ) فرمانبردار. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

فرمانبردار، منقاد
فرمانبردار
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال رابطه فال رابطه استخاره کن استخاره کن فال درخت فال درخت