صدگان

لغت نامه دهخدا

صدگان. [ ص َ ] ( اِمرکب ) نام وزن مخصوصی است. سنگ صد درم :
مرد بقال در ترازوی خویش
سنگ صدگان نهاد از کم و بیش.سنائی.در ترازو ندید صدگان سنگ
گشت دلتنگ از آن و کرد آهنگ.سنائی.و رجوع به صد درم شود.
صدگان. [ ص َ دَ ] ( اِ مرکب ) مِآت.

فرهنگ عمید

۱. (ریاضی ) سومین عدد از سمت راست در اعداد طبیعی.
۲. [قدیمی] واحد اندازه گیری وزن، برابر با صد درم یا نیم من تبریز.

فرهنگ فارسی

مات
( اسم ) ۱ - وزنی است مخصوص معادل صد درم . ۲ - مات سدگان .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم