شاشدان

لغت نامه دهخدا

شاشدان. ( اِ مرکب ) مثانه. ( شعوری ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). آبدان. ( شعوری ). جایی که در آن پیشاب جمع شود. || ظرفی که در آن می شاشند. ( آنندراج ). مبوله. کمیزدان. گلدان. ظرف شب. ظرفی که بیماران به شب و یا بروز و شب در آن شاشند. لگن اصیص.

فرهنگ عمید

۱. جایی یا ظرفی که در آن ادرار می کنند.
۲. (زیست شناسی ) [قدیمی] مثانه.

فرهنگ فارسی

مثانه
مثانه یا ظرفی که در آن می شاشند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال احساس فال احساس استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت