داخلون

لغت نامه دهخدا

داخلون. [ خ ِ ] ( ع ص ) ج ِ داخل. ( مهذب الاسماء ).
داخلون.[ خ ِ ] ( اِ ) مرهم داخلون. مرهم دیاخیلون . لعابات ( بحر الجواهر ) :
گفتاز من برو تو بنزد ( بسوی ) طبیب شهر
وز وی بیار مرهم شنگرف و داخلون.سوزنی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی دَاخِلُونَ: وارد شوندگان
ریشه کلمه:
دخل (۱۲۶ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال حافظ فال حافظ فال کارت فال کارت فال پی ام سی فال پی ام سی فال تماس فال تماس