حرام روزی

لغت نامه دهخدا

حرام روزی. [ ح َ ] ( ص مرکب ) آنکه رزق مقسومش ضایع و تباه گردد. تنگ روزی :
می ده که من حرام روزی
خونابه خورم کدام روزی.نظامی ( الحاقی ).|| آنکه از حرام اعاشه کند. آنکه از حرام هزینه کند.

فرهنگ عمید

۱. کسی که با مال حرام امرار معاش می کند و رزق وروزی خود را از راه ناروا به دست می آورد.
۲. [مجاز] فقیر، نیازمند.

فرهنگ فارسی

تنگ روزی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم