جاریات

لغت نامه دهخدا

جاریات. [ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ جاریة. روندگان. و رجوع به جاریة شود.

فرهنگ عمید

زن جوان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم