جان سختی

لغت نامه دهخدا

جان سختی.[ س َ ] ( حامص مرکب ) دیرمیری. رجوع به جان سخت شود.

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) استقامت در مشقات .

فرهنگ فارسی

۱- عمل جان سخت . ۲- دیر میری . ۳- استقامت در مشقات . ۴- ممسکی لئامت .

فرهنگستان زبان و ادب

{hardiness} [اعتیاد] توانایی شخص در سازگاری با تغییرات غیرمنتظره در زندگی روزمره و مهار آنها

ویکی واژه

استقامت در مشقات.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال کارت فال کارت فال لنورماند فال لنورماند فال راز فال راز