کاوش کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - تفحص کردن تجسس کردن . ۲ - کندن حفاری کردن : [ عشق بهر سینه که کاوش کند خون دل از دیده تراوش کند ] . ( غزالی )

ویکی واژه

esplorare
frugare
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم