شهریه

لغت نامه دهخدا

( شهریة ) شهریة.[ ش َ ری ی َ ] ( ع ص نسبی ، اِ ) نوعی از اسب تاتاری. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، شهاری. ( اقرب الموارد ). || مؤنث شهری. ( یادداشت مؤلف ).
شهریه. [ ش َ ری ی َ / ی ِ ] ( از ع ، اِ ) بمعنی ماه. یعنی مشاهره. سرماهی. ماهانه. ماهیانه. مقرری که هر ماه یک بار پرداخته شود. ( یادداشت مؤلف ).
- شهریه مدارس ؛ پولی که شاگردان ماهانه بمدرسه می پردازند.

فرهنگ معین

(شَ یَّ ) [ ازع . ] (اِ. ) پولی که بابت خدمتی پرداخت می شود.

فرهنگ عمید

۱. هزینۀ استفاده از خدمات یک مؤسسه برای یک دورۀ معیّن.
۲. اجرت و حقوق ماهیانه.

فرهنگ فارسی

ماهانه، ماهیانه، اجرت ماهانه
مقرری که در هر ماه به کارمند و مستخدم دهند ماهیانه حقوق ماهانه .
نوعی از اسب تاتاری مونث شهری

ویکی واژه

پولی که بابت خدمتی پرداخت می‌شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم