ثبات کردن

فرهنگ معین

( ~. کَ دَ ) [ ع - فا. ] ۱ - (مص ل . ) پایداری کردن ، استقامت ورزیدن . ۲ - ثابت شدن ، پایدار ماندن . ۳ - مقاومت کردن . ۴ - (اِمص . ) پایداری ، استقامت .

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) پایداری کردناستقامت ورزیدن. ۲- ثابت شدن پایدارماندن مداومت کردن مواظبت نمودن . ۳- ثبات ورزیدن مقاومت کردن . ۴- ( اسم ) پایداری استقامت .

ویکی واژه

پایداری کردن، استقامت ورزیدن.
ثابت شدن، پایدار ماندن.
مقاومت کردن.
پایداری، استقامت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال جذب فال جذب