لغت نامه دهخدا
شد ممکن در جهان هر کو بساطش بوسه داد
و آن دهد بوسه بساطش کز در تمکین بود.
در مصراع اول معنی بزرگی ممدوح تمام گفت که هرکس بساط او را بوسه دهد ممکن شود در جهان و در مصراع دوم کمال آن بزرگی بازنمود و گفت کسانی بحضرت او تواند رسید و شرف تقبیل بساط او یافت که استحقاق تمکین و احترام دارند و این سعادت هرکس را مسلم نباشد. ( المعجم فی معاییر اشعار العجم ص 265 ). رجوع به احتراس شود. || ( اصطلاح ریاضی ) نزد محاسبان عملی باشد که در علم جبر و مقابله مستعمل است و آن مقابل رد است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به رد و همین کتاب شود. || در فن معما قسمی از اعمال معمائیه و برابر تحصیل است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به معما شود.