شنجه

لغت نامه دهخدا

( شنجة ) شنجة. [ ش َ ن ِ ج َ ] ( ع ص )ید شنجة؛ ضیقةالکف. ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). || دستی انجوغ گرفته. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

دستی انجوغ گرفته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ابجد فال ابجد فال درخت فال درخت