جدان. [ ج َدْ دا ] ( اِخ ) نام پسر جدیله از قبیله ربیعه. ( منتهی الارب ).مؤلف منتهی الارب در ذیل جد آرد: جدان بن جذیلةبن اسد از قبیله ربیعه است. ( از منتهی الارب ). بنابراین یکی از جدیله و جذیلة مصحف دیگری است. مؤید آن اینکه مؤلف لباب الانساب ذیل جدانی نسب جدان را چنین مینگارد: جدان بن جدیلةبن اسدبن ربیعةبن نزار. ( از لباب الانساب ). جدان. [ ج َدْ دا ] ( اِخ ) تثنیه ، و نام موضعی است که در شعر اعشی آمده است. ( از معجم البلدان ): فاحتلّت الغمرَ فالجدّین ِ فالفَرَعا. اعشی ( از معجم البلدان ). جدان. [ ج ُدْ دا ] ( اِخ ) نام موضعی است. ( منتهی الارب ). ظاهراً همان جدان بفتح صحیح باشد. رجوع بماده قبل شود.