خوانا. [ خوا / خا ] ( نف ) آنکه تواند خواند. خواننده. باسواد. ( یادداشت بخط مؤلف ). - ناخوانا ؛ بی سواد. ( یادداشت بخط مؤلف ) : اگر بودی کمال اندر نویسایی و خوانایی چرا آن قبله کل نانویسا بود وناخوانا؟؟ || ( ص لیاقت ) در تداول این کلمه را مرادف خواندنی و قابل خواندن بکار برند. مقرو. قابل خواندن. ( یادداشت مؤلف ). چیزی که بی تأمل توان خواند. ( آنندراج ). خطی که آسان خوانده شود. ( ناظم الاطباء ). - مُصْحَف خوانا ؛ قرآن خوشخط. قرآن قابل خواندن : از خط رویش سواد دیده ای روشن نشد مصحف هر چند خواناتر نمی باشد از این.تأثیر ( از آنندراج ).- خوانا گردانیدن ؛ قابل خواندن کردن. - خط خوانا ؛ خط قابل خواندن. خطی که می توان به آسانی آنرا خواند. ( یادداشت مؤلف ). - خوانا نوشتن ؛ واضح نوشتن. آشکارا نوشتن. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ معین
( ~. ) (ص . ) ۱ - خواننده . ۲ - خط و نوشته ای که به راحتی خوانده شود.
فرهنگ عمید
۱. ویژگی خطی که خوب و واضح نوشته شده و به آسانی خوانده می شود، خواندنی. ۲. باسواد.
فرهنگ فارسی
۱ - ( صفت ) خواننده قاری . ۲ - ( صفت ) خط و نوشته ای که بسهولت خوانده شود . آنکه تواند خواند خواننده
فرهنگستان زبان و ادب
{readable} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] ویژگی نرم افزاری که دارای خوانایی است
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] ریشه کلمه: خون (۱۶ بار) «خَوّان» صیغه مبالغه و به معنای بسیار خیانت کننده است. خیانت مقابل امانت است. و اصل آن چنان که در مجمع ذیل آیه 186 بقره گفته به معنی منع حق است راغب میگوید: خیانت و نفاق هر دو یکی است ولی خیانت نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت بدین گفته میشود سپس با هم میشوند. پس خیانت مخالفت حق است با نقض عهد در نهان. علی هذا خیانت به معنی منع حق و مخالفت با حقّ است. مراد از خیانت در این جا نقض عهد و مخالفت حق است که اسیران مثلاً میخواستند پس از آزادی باز به جنگ آن حضرت بیایند یعنی اگر بخواهند با تو خیانت و حیله و نقض عهد کنند از پیش به خدا خیانت کرده و مخالفت با حق کردهاند پس خدا بدامشان انداخت. با خدا و رسول مخالفت نکنید و در امانت خود نیز خیانت ننمائید. * ، . اختنان به عقیده طبرسی و قاموس و صحاح به معنی خیانت است در اقرب میگوید اختنان همان خیانت است الّا این که اختنان از خیانت ابلغ و رساتر است: راغب میگوید: آن تحرّک میل انسان به خیانت است نه خود خیانت. به عقیده راغب معنی آیه اوّل چنین است: خدا دانست که میخواستید به نفس خویش خیانت کنید همچنین است آیه دوّم. ولی کلمه «فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفاعَنْکُمْ» نشان میدهد که آنها خیانت میکردهاند نه این که میل به خیانت داشتند و همچنین آیه دوّم میگوید از کسانی که بر خویشتن خیانت میکنند دفاع مکن. نه اینکه میل بخیانت دارند گر چه آن نیز معنای صحیح است یعنی آنان که در فکر خیانت به خویشاند از آنان دفاع منما. بهتر است بگوئیم که افتعال در اینجا به معنی مبالغه است چنان که از اقرب الموارد نقل شد و مبالغه بنابر آنکه در المنجد گفته شده یکی از معانی افتعال است. در این صورت میتوان گفت که مراد از مبالغه در خیانت ادامه آن است. * برای خائنان مدافع و طرفگیر مباش و اگر گوئیم «لام» برای انتفاع است معنی کاملاً روشن میشود یعنی به نفع خائنان مخاصمه و دفاع مکن. * مراد از خیانت به عقیده سدّی کفر است، بعضی نفاق گفتهاند، ضحاک گوید نمّامی و افشاء سرّ بر مشرکان است ولی بهتر است گفته شود مراد نقض عهد و مخالفت با حقّ است یعنی زن نوح و زن لوط با آن دو نسبت به حقّ و دین مخالفت کردند و ایمان نیاوردند. خوّان: صیغه مبالغه است یعنی بسیار خائن یا همیشه خائن . خائنه در آیه ممکن است مصدر باشد یعنی: خیانت چشمها را میداند و آن نگاه حرام است. طبرسی فرموده: خائنه مصدر است مثل خیانت چنان که کاذبه و لاغیه به معنی کذب و لغو است بعضی گفتهاند از قبیل اضافه صفت به سوی موصوف است یعنی «یَعْلَمُ الْاَعْیُنَ الْخائِنَةَ مِنْهُمْ» و در آیه راغب جماعة مقدر کرده یعنی «عَلی جَماعَةٍ خائِنَةٍ» ولی طبرسی آن را به معنی گرفته و گفته: وزن فاعله در مصادر زیاد است مثل عافیة، طافیه، کاذیه. قول مجمع به نظر اقرب میرسد.