تقلی

لغت نامه دهخدا

تقلی. [ ت ُ ] ( اِ ) گوسفند ششماهه را گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). و این ترکی است چه در فارسی قاف نیست و اگر در لغتی قاف باشد اصل آن غین بوده است... ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ). تُقُلی. دُغُلی لغتی است در آن تداول شوشتر. و آن بچه حیوانی است که فربه شود و چاق و خوش صورت باشد و جست و خیز کند. ( از لغت محلی شوشتر، خطی ).
تقلی. [ ت َ ق َل ْ لی ] ( ع مص ) دشمنی نمودن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || غلطیدن بر فراش. ( از اقرب الموارد ).
تقلی. [ ت ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شهریاری که در بخش رامهرمز شهرستان اهواز واقع است ، 700 تن سکنه دارد و محصول آنجا غلات و برنج است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ معین

(تُ ) [ تر. ] (اِ. ) گوسفند شش ماهه .

فرهنگ عمید

بره، گوسفند شش ماهه.

فرهنگ فارسی

بره، گوسفندش ماهه
( اسم ) گوسفند شش ماهه بره .
دشمنی نمودن

ویکی واژه

گوسفند شش ماهه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال جذب فال جذب فال تاروت فال تاروت فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی