بکلی

لغت نامه دهخدا

بکلی. [ ب ِ ک ُل ْ لی ] ( ق مرکب ) تمام. تمام و کمال. کلاً. تماماً. بالمره :
ما بمردیم و بکلّی کاستیم
بانگ حق آمد همه برخاستیم.مولوی.و رجوع به کل شود.

فرهنگ معین

(بِ کُ لّ ) [ فا - ع . ] (ق مر. ) کلاً، تماماً.

فرهنگ فارسی

کلا تماما تمام .

دانشنامه عمومی

بکلی ( به انگلیسی: Beckley ) یک روستا در بریتانیا است که در Beckley and Stowood واقع شده است. بکلی ۶۰۸ نفر جمعیت دارد.

ویکی واژه

کلاً، تماماً.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال احساس فال احساس فال تک نیت فال تک نیت فال نخود فال نخود