خصوصاً

لغت نامه دهخدا

( خصوصاً ) خصوصاً. [ خ ُ ] ( ع ق ) بطور خصوص و علی الخصوص و بخصوص. بویژه. ( ناظم الاطباء ) : طبع بشریت است و خصوصاً از آن ملوک که دشوار آید ایشان را دیدن کس که مستحق جایگاه ایشان باشد. ( تاریخ بیهقی ). و نخجیرگاهی معروف است خصوصاً کوهستان کوبنجان. ( فارسنامه ابن بلخی ). و این احتیاط واجب آمد نگاه داشت نسل را خصوصاً نژاد پادشاهی. ( فارسنامه ابن بلخی ). خصوصاً در شب بتقریب در محلی آن قصه غلبه گرگرا عرضه داشتم. ( انیس الطالبین ).

فرهنگ معین

( خصوصاً ) (خُ صَ نْ ) [ ع . ] (ق . ) به طور خصوصی ، علی الخصوص ، به ویژه .

فرهنگ عمید

مخصوصاً، به ویژه.

فرهنگ فارسی

بطور خصوص علی الخصوص بویژه .

ویکی واژه

به طور خصوصی، علی الخصوص، به ویژه.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال زندگی فال زندگی فال احساس فال احساس فال تخمین زمان فال تخمین زمان