وگرنه

لغت نامه دهخدا

وگرنه. [ وَ گ َ ن َ ] ( حرف ربط مرکب ) ( از: و + گر مخفف اگر، + نه ) مخفف و اگر نه. والاّ :
بده داد من زآن لبانت وگرنه
سوی خواجه خواهم شد از تو به گرزش.خسروانی.وگرنه ما کدامین خاک باشیم
که از دیوار تو رنگی تراشیم.نظامی.

فرهنگ فارسی

حرف ربط مرکب مخفف و اگر نه والا

ویکی واژه

در غیر این صورت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چای فال چای فال عشقی فال عشقی فال تاروت فال تاروت فال عشق فال عشق