جبون

لغت نامه دهخدا

جبون. [ ج َ ] ( از ع ، ص ) جَبان. بزدل. ترسو. این کلمه در فارسی متداول است و در قوامیس معتبر دیده نشده.
جبون. [ ج َ ] ( اِخ ) دهی است به یمن. ( از منتهی الارب ).

فرهنگ معین

(جَ بُ ) [ ع . ] (ص . ) ترسو، بزدل .

فرهنگ فارسی

ترسو و بزدل
بزدل و ترسو

ویکی واژه

ترسو، بزدل.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال احساس فال احساس فال اوراکل فال اوراکل فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال امروز فال امروز