لغت نامه دهخدا
از محتسب نداریم مانند می کشان باک
داریم پادشاهی چون تخت گشت تریاک.اسماعیل ( از آنندراج ).- تخت شدن دماغ ؛ چاق شدن دماغ از نشأه و مطلق رسیدن دماغ. ( آنندراج ). تخت شدن افیون. ( مجموعه مترادفات ) :
ننوشم تا شراب از عیش دوران بی نصیبم من
دماغم تخت در وقتی که شد اورنگ زیبم من.قبول ( از آنندراج ).چو نیست تخت دماغت سخن مگو تأثیر
که شاه بیت بلند تو باب اورنگ است.تأثیر ( از آنندراج ).