تاسیسات

لغت نامه دهخدا

تأسیسات. [ ت َءْ ] ( ع اِ ) ج ِ تأسیس رجوع به تأسیس شود. در تداول فارسی امروز، بنگاه ها و ساختمانها و مانند اینها. و رجوع به تأسیس شود. || تأسیسات قمر؛ در نزد منجمان بر مراکز بحران اطلاق شود و عبارت است از رسیدن قمر بدرجات معین از فلک البروج. رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ذیل تأسیس و مرکز شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر اسم ) جمع تاسیس

ویکی واژه

stabilimento
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت فال مکعب فال مکعب فال تاروت فال تاروت