جبران کردن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- تلافی کردن ( خسارت و مانند آن ) . ۲- استخوان شکسته را بستن و بحال اصل برگرداندن .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم